Monday, August 13, 2007

salammm
خدایا این جهان توست؟
!!!هفت روز کار و سرگشتگی ات این شد؟


ویکتور خارا



یادم میاد از بچگی تمام تعاریفی که از زندگی میشنیدم یا جایی می خوندم رو
یاد داشت میکردم. دیشب همه ی اون ورق ها رو دوره کردم. اون زمان فکر
میکردم وقتی بزرگ شدم( مثلا 20 سالم شد) تمام این جملات رو میفهمم و
برام قانع کننده می شن. الان میفهممشون اما هیچ کدوم برام قانع کننده نیستن
داشتم فکر میکردم اگه روزی روزگاری ( بعد صد سال البته)بچه ام ازم بپرسه
زندگی چیه چه جوابی بهش میدم. اصلا جوابی دارم بهش بدم.نمی دونم آیا
زندگی اینقدر ارزش داره که آدم خیلی چیزها و سختی ها رو تحمل کنه.البته
خوبی ها و زیبایی هایی هم داره که نمی شه نادیده گرفت ولی هیچ کدوم من
برای درک مفهوم زندگی قانع نمی کنه ...

Sunday, August 12, 2007